12 دلیل برای شکست در تجزیه و تحلیل و هوش تجاری
شماره 9 ممکن است شما را شگفت زده کند
در تجزیه و تحلیل و هوش تجاری، چیزهای زیادی وجود دارد که ممکن است اشتباه پیش برود. ما بالاخره به دنبال نسخه واحدی از حقیقت هستیم. خواه یک گزارش باشد یا یک پروژه – برای اینکه داده ها و نتایج سازگار، قابل تأیید، دقیق و مهمتر از همه توسط کاربر نهایی پذیرفته شوند – پیوندهای زیادی به زنجیره وجود دارد که باید درست باشد. تمرین یکپارچه سازی مداوم، که توسط توسعه دهندگان نرم افزار ابداع شده و توسط جامعه تحلیلی و هوش تجاری وام گرفته شده است، تلاشی برای تشخیص زودهنگام اشتباهات یا خطاها است.
با این حال، اشتباهات وارد محصول نهایی می شوند. چرا اشتباه است؟ در اینجا برخی از عذرخواهی دلایلی که چرا داشبورد اشتباه است یا پروژه شکست خورده است.
- سریعتر خواهد بود. بله، این احتمالا درست است. موضوع مبادله است. کدام را ترجیح می دهید؟ آیا می خواهید آن را سریع انجام دهید یا می خواهید درست انجام شود؟ صادقانه بگویم، گاهی اوقات ما در چنین موقعیتی قرار می گیریم. تا جمعه بهش نیاز دارم امروز بهش نیاز دارم نه دیروز بهش نیاز داشتم رئیس نپرسید چقدر طول می کشد. او گفته شده ما چقدر باید آن را انجام می دادیم زیرا در آن زمان است که فروش به آن نیاز دارد. زیرا در آن زمان است که مشتری آن را می خواهد.
- به اندازه کافی خوب خواهد بود. کمال محال است و در کنار آن کمال دشمن خیر است. در مخترع رادار هشدار اولیه حمله هوایی "فرقه ناقص" را پیشنهاد کرد. فلسفه او این بود که "همیشه تلاش کنید تا سومین بهترین را به ارتش بدهید زیرا بهترین چیز غیرممکن است و دومین بهترین همیشه خیلی دیر است." ما فرقه ناقص را به ارتش واگذار می کنیم. فکر میکنم نکته چابکی و پیشرفت تدریجی به سمت نتیجه نهایی در اینجا نادیده گرفته شده است. در روش چابک، مفهوم حداقل محصول قابل دوام (MVP) وجود دارد. کلمه کلیدی اینجاست قابل دوام در بدو ورود نمرده و تمام نشده است. آنچه شما دارید، نقطه ای در سفر به مقصدی موفق است.
- ارزان تر خواهد بود. نه واقعا. نه در دراز مدت. همیشه هزینه بیشتری برای تعمیر بعداً دارد. انجام درست اولین بار ارزانتر است. برای هر مرحله حذف شده از کدگذاری اولیه، هزینه یک مرتبه بزرگتر است. این دلیل به دلیل اول یعنی سرعت تحویل مربوط می شود. سه ضلع مثلث مدیریت پروژه عبارتند از محدوده، هزینه و مدت. شما نمی توانید یکی را بدون تأثیرگذاری بر دیگران تغییر دهید. همین اصل در اینجا صدق می کند: دو را انتخاب کنید. خوب سریع. ارزان. https://www.pyragraph.com/2013/05/good-fast-cheap-you-can-only-pick-two/
- این فقط یک POC است. اینطور نیست که ما این Proof of Concept را وارد مرحله تولید کنیم، درست است؟ این یکی در مورد تعیین انتظارات مناسب است. یک POC معمولاً با مجموعه ای خاص از اهداف یا موارد استفاده برای ارزیابی برنامه یا محیط محدود به زمان است. این موارد استفاده نشان دهنده الزامات حیاتی یا الگوهای رایج است. بنابراین، ارزیابی POC، طبق تعریف، تکهای از کیک بزرگتر است که میتوانیم تصمیمات بعدی را بر اساس آن قرار دهیم. این است به ندرت هرگز ایده خوبی برای تولید POC نیست، چه نرم افزاری یا سخت افزاری.
- این فقط موقتی است. اگر نتایج اشتباه باشد، عملکرد ضعیفی دارد، یا فقط زشت است، نباید به تولید میرسید. حتی اگر این یک خروجی موقت باشد، باید قابل ارائه باشد. کاربران نهایی و ذینفعان این را نمی پذیرند. اخطار این است، هرچند، اگر این انتظاراتی باشد که به عنوان بخشی از فرآیند تعیین شده است، ممکن است قابل قبول باشد. "اعداد درست هستند، اما ما می خواهیم بازخورد شما را در مورد رنگ های داشبورد ارائه دهید." با این حال، این نباید در حال تولید باشد. باید در محیط پایین تری باشد. اغلب اوقات، "این فقط موقتی است" به نیت خوب یک مشکل دائمی تبدیل می شود.
- این تنها راهی است که من می دانم. گاهی اوقات بیش از یک پاسخ درست وجود دارد. و گاهی اوقات بیش از یک مسیر برای رسیدن به یک مقصد وجود دارد. گاهی عادت های قدیمی خود را با خود می آوریم. سخت می میرند. از این به عنوان یک لحظه یادگیری استفاده کنید. راه درست را بیاموزید. وقت بگذارید. کمک بخواهید.
- این راهی است که ما همیشه آن را انجام داده ایم. رفع این یکی سخت است و بحث کردن با آن سخت است. برای تغییر فرآیندها و افرادی که آنها را انجام می دهند، نیاز به مدیریت واقعی تغییر سازمانی است. اغلب، یک پروژه جدید، نرم افزار جدید، ارتقاء یا مهاجرت، مسائل پنهان طولانی را آشکار می کند. وقت تغییر است.
- اوه, دوباره انجامش دادم. من یک نجاری هستم و ما یک شعار داریم زیرا اشتباهات زیادی انجام می شود: دو بار اندازه گیری و یک بار برش. من این قصار را می شناسم. با خودم تکرار می کنم. اما، خجالت می کشم بگویم، هنوز زمان هایی وجود دارد که برد من خیلی کوتاه می شود. آیا این بی احتیاطی است؟ شاید. با این حال، اغلب اوقات، این فقط چیزی سریع و آسان است. من واقعا نیازی به برنامه ندارم اما میدونی چیه؟ اگر من برای ترسیم آن بر روی یک طرح وقت گذاشته بودم، احتمال اینکه اعداد و ارقام مشخص میشد، بسیار زیاد است. ممکن است قطعه خیلی کوتاه روی کاغذ باشد و یک پاک کن آن را درست کند. همین امر در مورد تجزیه و تحلیل و هوش تجاری نیز صادق است، یک برنامه - حتی برای چیزی سریع و آسان - می تواند این نوع اشتباهات را کاهش دهد.
- حواس پرتی. نگاه کردن اما ندیدن. کوری بدون توجه شاید دیده باشید تصویری جایی که به شما وظیفه ای داده می شود، مانند شمارش تعداد پاس های بسکتبال برای یک تیم. در حالی که حواس شما در انجام آن کار ساده پرت می شود، [هشدار اسپویلر] متوجه گوریل ماه گرد نمی شوید. می دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد و اگر جنایتی مرتکب شده بود، همچنان شاهد وحشتناکی بودم. در تهیه گزارش ها نیز همین اتفاق می افتد. الزامات نیاز به تراز کامل پیکسلی دارند، لوگو باید به روز باشد، سلب مسئولیت قانونی باید گنجانده شود. اجازه ندهید که شما را از اطمینان از اعتبار محاسبات منحرف کند.
- تو قصد داشتی. یا، انتظار می رود. حداقل، همیشه یک گزینه بود. توماس ادیسون به قول معروف "من شکست نخورده ام. من فقط ده هزار راه پیدا کرده ام که کار نمی کند.» فلسفه او این بود که با هر شکست، یک قدم به موفقیت نزدیکتر می شد. به یک معنا، او برای شکست برنامه ریزی کرد. او احتمالات را رد می کرد. او تنها زمانی به آزمون و خطا متوسل شد که تئوری هایش تمام شد. من مانند ادیسون بیش از هزار حق ثبت اختراع به نام خود ندارم، اما فکر می کنم ممکن است رویکردهای بهتری برای توسعه تجزیه و تحلیل یا گزارش داشته باشیم. (برنامه ثبت اختراع توماس ادیسون برای لامپ برقی رشته ای 1882.)
- حماقت. انکارش نکن این وجود دارد. حماقت جایی بین «تو قصد داشتی» و «اوه» قرار دارد. این نوع شکست حماسی، نوع تماشای این آبجوی من، جایزه داروین است. بنابراین، ممکن است، گاهی اوقات الکل نیز دخیل باشد. خوشبختانه، در حرفه ما، تا آنجا که من می دانم، داشبورد مست هرگز کسی را نکشت. اما، اگر برای شما یکسان است، اگر در یک نیروگاه هسته ای کار می کنید، لطفا تحلیل های خود را هوشیار انجام دهید.
- موفقیت مهم نیست بدلکار افسانه ای ایول نایول برای انجام بدلکاری های مرگبار پول دریافت کرد. موفقیت یا شکست - چه او فرود را گیر کرده باشد یا نه - یک چک دریافت کرد. هدف او زنده ماندن بود. مگر اینکه برای استخوان های شکسته غرامت دریافت کنید - نایول رکورد جهانی گینس را برای بیشترین شکستگی استخوان در طول عمر خود داشت - موفقیت مهم است.